زیباترین آرزوی ما،حسین جان مازیباترین آرزوی ما،حسین جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

خدا جوونی ،نی نی مو نو فرستاد..

سال 92 و اولین پستش

"یادش بخیر اون موقع ها بعد تعطیلات التماس ِ همه میکردیم که پیک ِ عید ُ واسمون کامل کنن :(( اما هیچکی وقت نداشت و آخرشم صبح زود پامیشدیم میرفتیم مدرسه از روی دوستامون مینوشتیم به سلامتی ِ اون روزا و اون دوستا !" سلام بر دوسای گلم... خوبید؟ خوشید؟ سلامتید؟چه خبرا؟ تعطیلات خوش گذشت؟ من خوبم خداروشکر نی نی هم خوبه..تعطیلات ای بدک نبود نی نی زیاد اذیت نکرد ولی خب در کل ی کم سختم بود..ینی روز سیزده بدر داغون شدم از دست این نی نی اما خداروشکر به خاطرش هر چی رو تحمل میکنم.. خداروشکر خیلی از دوسای نی نی وبلاگیم جنسیت نی نی شونو فهمیدن مبارکشون بااشه.. یکی از بهترین و صمیمی ترین دوسای دوران مدرسه ام که از ابتدایی تا پیش دانشگاهی باهام بوده هم مامان...
17 فروردين 1392

نرم نرمک میرسد اینک بهار..

مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی این پیامی است که از دوست به یار آمده است شاد باشید در این عید و در این سال جدید آرزویی است که از دوست به یار آمده است . . . سلام سلام سلام به دوستای گلم.. خوبید خوشید سلامتید؟ خداروشکر.. فقط اومدم بهتون عید و پیاپیش تبریک بگم و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم از خدای مهربون..الهی هرکی هر آرزوی خوبی داره توو سال جدید از خدای مهربون بگیره..ان شاالله.. این روزا قشنگ خیلیم قشنگه..اما برام پر از دلتنگیه..یاد بچگیا..بهارش..عیداش.. مدرسه..پیک شادیش..یاد دوسام..حسابی دلم تنگه اون روزاس..یادش بخیر.. بگذریم ..شاد باشیم..کم مونده تا سالمون که...
28 اسفند 1391

به بهانه ی تولد یه مهربون

  "این چندمین تولد توست؟ و چندمین انبساط مجدد کائنات؟ این چندمین بارخلقت است؟ و چندمین انفجار سکوت؟ چندمین لبخند آفرینش؟ خورشید را چندمین بار است که میبینی؟ و پروانه ساعتها چندمین بار است که میچرخد؟ و ثانیه چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟ چندمین بار است که مجدداً نفس میکشی؟ چندمین دم!؟ چندمین آن!؟ آه که تو چقدر خوشبختی! و جهان چه پرغوغاست که بینهایتمین تولد تو را جشن میگیرد . . ." سلام دوست جونیا خوبین؟ آره امروز تولده..تولد بهترینم...همسرم.. درسته که از دیشب همش تبریک خشک و خالی بهش کردم اما خوو بازم بهش میگم عشقم تولدت مبارک.. خوو چیکار کنم خودش تنبلی کرد منو نبرد بیرون براش کادو بگیرم من نتونسم...
20 اسفند 1391

این چندروزی که نبودم/سونو برا اولین بار و..

"بهار ثانیه ثانیه می اید… و اینجا کسی هست که به اندازه شکوفه های بهاری برایتان  آرزوهای خوب دارد…" سلام عزیزای من..دوس جونیا خوبین؟خدارو هزار مرتبه شکرر حال و احوالات چطوره؟بهار داره میادا..دیگه حسابی میشه حس کرد بهارو صداشو نفساشو...داره دوباره ی عالمه خاطره زنده میشه..وای خدایا..خداروشکر به خاطر همه ی لطفایی که بهمون اعطا کرده. چندروزی نبودم چون حسابی داغون بودم خداروشکر از دیروز بهترم..اوایل یه کم لکه بینی پیداکرده بودم و حسابی اعصابم خورد شده بود دل و دماغ نداشتم بیام بنویسم تا اینکه رفتم سونو و خیالم راحت شد خداروشکر همه چیش خوب بود شیطون ضربان قلبشم دکتر دید..خیلی میترسیدم زود رفته باشم و قلبش تشکیل نشده باشه و من...
13 اسفند 1391

ی پست همه جوره

"خدایا سپاس بخاطر لطفت..به امید نزول رحمت همیشگیت ای مهربانترین مهربانان" سلام به دوستای عزیزم..وممنون از اینهمه لطف و محبتتون..واقعا نمیدونم چطوری تشکر کنم از اینهمه لطف و محبتتون..امیدوارم به پاس مهربونیهاتون همیشه لبخند خدارو توو زندگیتون ببینین.. من خوبم..ان شااله که نی نی هم خوبه و امیدوارم حال شمام خوب باشه و اوضاع بر وفق مراد.. دوس داشتم توو این پست عکس بی بی چکا و جواب آزمایشمو بزارم ولی متاسفانه سیستمم  نمیدونم چیش ایراد پیداکرده نه سی دی نه رم ریدر نه فلش مموری هیچیرو باز نمیکنم..ان شااله در اولین فرصت درستش میکنم و ی عالمه عکس براتون میزارم ..ان شاالله.. دوستان همونطور که حتما متوجه شدین ی تغیرایی تو وبم انجام دادم از جمله عن...
2 اسفند 1391

یه چیزی اوومده توو دلم...

"گریه ی شام و سحر شکر که ضایع نگشت/قطره ی باران ما گوهر یکدانه شد.." خدایا شکرت هزاران بار شکرررررررررررت..نمیدونم چجوری شروع کنم و از کجا بگم..واقعا نمیدونم..جمعه ینی دیروز ساعت 9:15صبح از خواب که پاشدم به سرم زد برم بی بی چک و امتحان کنم.ی روزم به پری مونده بود و می ترسیدم که زود باشد...ی دردایی شبیه پریودم منو گرفته بود دیگه واقعا ناامید بودم و با فرستادن ده تا صلوات رفتم توو wc و امتحان کردم. بعد سه دقیقه دوتا خط ظاهر شد ی پررنگ ی کمرنگ..با شوق پریدم بیرون و نشون همسری دادم..فقط ی لبخند زد..آخه شک داشت..باور نداشت..فرداییش که میشه امروز اول وقت ساعت 8صبح رفتیم برا آزمایش..وقتی آز دادم دلم طاقت نیاورد تا یک و نیم که جوابش حاضرمیشه ص...
28 بهمن 1391

چرا وبلاگمو دوس دارم...

"هرچه دلم را خالی میکنم،بازپر میشود از تو..عجب برکتی دارد دوست داشتنت.." این شعر تقدیم به وبلاگ چهارماهه ی خودم...واقعا راس میگما..چون هر چه قد میخام وابسته اش نشم نمیشه..میخام دل ازش بکنم نمیشه..همش به خاطر دوستایی که پیدا کردما..ممنون از هانی جان عزیزم از وبلاگ کاکل زری یا ناز پری که منو به این بازی یا همون مسابقه دعوت کرده.. خب بگم براتون چرا دوسش دارم این وبمو:بزارین از اول بگم براتون،من نی نی دوس داشتم خیلی..شوهری نمیخاست..بعد دوسال دلش خواست و ما میخاستیم مامان و بابا شیم..خیلی ذوق نی نی داشتم..یه حرفایی،دلواپسی هایی، شوق و شورو یه عالمه حس دیگه رو نمیتونسم برا کسی بگم..یه روز خیلی اتفاقی نی نی وبلاگ و پیدا کردم..بعد یه سری وبلاگ و منم...
19 بهمن 1391

قصه ی ذوق زدگی اینجانب...

"بی خیال است،خیلی بی خیال،آنکس که تمام خیال من است.." سلام..سلام..یه راس میرم سر وراجی.. غروب یه بارون قشنگ داشت میزد..خیلی قشنگ..آقایی زنگ زد..گفت:میای بریم یه دور بزنیم؟داره بارون میادا.. من:آره که میام پس چی؟ جلدی حاضریدم و آقایی اومدو رفتیم ددر...یه بارون خیلی قشنگ.. روحم تازه شد..واااقعا دستت ندرده همسری گلم.. بعد از جلو یه داروخونه داشتیم رد می شدم یهو گفتم آقایییییی کیت میخام با بی بی چک؟ آقایی هم خیلی شیک نگه داشت و رفت واسم سه تا کیت و یه بی بی چک خرید.. کیت و که دیدم جیغ کشیدم وااااااای مکس 14 اس..تو نی نی سایت میگن این خیلی خوب و دقیقه اصلا انقد هول هولی شد اسمشو نگفته بودم ولی شانسی همونی که میخاسم شد..بی بی چک از الان گرفتم تا و...
12 بهمن 1391
11381 0 29 ادامه مطلب

خانوووم کدبانو!

"در هیاهوی زندگی دریافتم که چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم چه غصه هایی که فقط فقط باعث سپیدی مویم شددر حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود.دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه نمی شود.کاش نه میدویدم ونه غصه می خوردم..." سلام..سلامممم...خوب بیدین؟خوش بیدین؟خداروشکرررررر..یه عالمه حرف دارم اما نیدونم چی بگم اول از همه ولادت حضرت محمد و امام جعفر صادق رو بهتون تبریک میگم..امیدوارم توو این شب و روز قشنگ هرچی دلتون میخواد خدا به خاطر وجود این دو بزرگوار بده...ان شاالله..راسی منم دعا کنین هاااا.. دیشب مهمون داری کردم شدیییییید.زنداداشمو پاگشا کردم..مامان جونی اینا و خواهرم اینا رم دعوتیدم..جایتان خالییی...
9 بهمن 1391