زیباترین آرزوی ما،حسین جان مازیباترین آرزوی ما،حسین جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

خدا جوونی ،نی نی مو نو فرستاد..

روزهای اخر سال ۹۶

سلام دوستای نازنین..‌حسابی با خونه تکونی درگیربن ها..منم مشعولم حسابی..این روزا حسین جان حسابی شیطون شده و من از این ور ترو تمیز میکنم آقا از اون ور میپاشه.ی مدت رفت مهد. ولی دیگه هر کاریش میکنم نمیره از دوستان کسی هس راهکاری داشته باشه..ی مدت خیلی خوب بود میرفت مهد هم خودش راحت شده بود هم من....
14 اسفند 1396

واپسين روزهاي مهر

سلام بعد از ي مدت طولاني..حال و احوال؟ ماه دوست داشتني مهر داره تموم ميشه و من تازه وقت كردم ي پست بزارم براتون.. پسرم دوساله شد و كلي روزاي قشنگ داشتيم كه هيچكدوم ثبت نشدن توو اين وبلاگ دوست داشتني.. دوساله ي شيطون مامان اين روزا وقت و انرژي نميزاره برا آدم..حسابي حسابي شيطون شده..بسيار شيرين زبون شده..و دوست داشتني..شكر خدا بابت اين نعمتش..خداروشكر داره مردي ميشه برا خودش.. تولد دوسالگي امسال حسين جان درست مقارن ميشد با اولين روز ماه محرم و من به همين خاطر تصميم گرفتم كه تولد پسري رو ي كم زودتر يني روز عرفه روز تولد قمري پسري بگيرم.ي تولد كاملا كوچيك و جمع و جور.. دوستان گلم يكي يكي خوندمتون و ان شالله دوباره مثل ...
29 مهر 1394

برف،برف،برف می باره..

خدایا شکرت..هزاران بار شکرت..از سر شب نم نمک شروع کرده ب باریدن..برف و میگم..الانم بیشتر شده..همه جارو سفید کرده..خدایا ممنونتم..ممنونتم ک بالاخره اینجارم برفی کردی.. هزاران بار شکرت ای خدای مهربون.. ان شاالله جاهایی هم ک تاحالا برف نباریده..برفی شه.. اینم تقدیم شما..برفی برفی..همین دو ساعت پیش گرفته شده... دلتون گرم گرم .. ...
2 اسفند 1393

بازگشت ب وبلاگ..خخخخخ

اصلا باور نمیکنم ک سه ماهه آپ نکردم..وای خدا چقدر از اینجا دور بودم..سلام ب دوسای گلم ک توو مدت فراموشمون نکردن و جویای احوال ما بودن..قوربون دل مهربون همتون...نگید بی وفا بودم بخدا با ی پسر بچه شیطون که از دیوار راست بالا میره نه وقتی میمونه برا ادم و نه اصلا میزاره بیام پای  نت..بهر حال برگشتیم..خیلی گرد و خاک گرفته اینجا رو..کلی کار دارم..کلی عکس و پست دارم براتون بزارم..ان شاالله ب تکتکتون هم سر میزنم..فقط زمان لازم دارم.. ظاهر جدید نی نی وبلاگم شگفت زده ام کرده..واقعا از مدیریت نی نی وبلاگ سپاس..گرچه میدونم خیلی دیره.. حسین الان توو 16 ماهگیه و حسابی شیطون خوردنی شده..مامان،بابا،هفت/ینی رفت/بو؟؟ینی کو/به به.دده،ننه،نه، کبش/ینی کف...
10 بهمن 1393

سلام برحسین(ع) عزیز زهرا(س)

***السلام علیک یا أباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین وعلى علی بن الحسین وعلى أولاد الحسین وعلى أصحاب الحسین..***   "فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم ! مهم این است که من همچنان رعیتم و تو اربابی یا حسین …" دوستای عزیز..عزاداری هاتون قبول درگاه حق ان شاالله..تو این روزا تو عزاداریاتون وقتی اشکای پاکتون از چشاتون میچکه  ما رو توو دعاهاتون فراموش نکنین..التماس دعای فراوون..  
11 آبان 1393

ب خاطر اومدنت ی دنیا ممنون توام...

"خیلی خوشحالم از اینکه تو ب دنیا اومدی تو.." خدارا هزاران بار شکر که فرشته شو که امانت داده ب یکسالگی رسید..الحمدلله رب العالمین.. پارسال توو همچین روزی، مهمون توو دلم اومد تویه ی بغلم..و چقد خوب بود..همین که توو اتاق عمل صداشو شنیدم..همین که یهو خوابیدمو وقتی بیدارشدم مامانم ی فرشته کوچولو توو بغلش بود با ذوق داشت بهم نشونش میداد..ب معنای واقعی فرشته..حسین شد یدونه ما و تا الان داریم شکر میگیم خدارو ب خاطر مهربون بی حدش..درسته گاهی برای حرکاتی ضریفی که توو دلم داشت دلم تنگه میشه..برای جا خالیش توو شکمم که وقتی از اتاق عمل درومدم واقعا دلم براش تنگ شد.. خداروشکر خیلیا جشن تولد حسین رو یادشون بود چه پیامکی چه تلفنی چه با کامنت ...
23 مهر 1393

نسیم عرفه

از مناجات و نسیم رمضان دور شدم... لازمم بود نسیمی ز هوای عرفه.. دعاهاتون توو این روز قشنگ ان شاالله که مقبول افتاده باشه.. امروز تولد قمری حسین من بود و بسیوووووووووووور امروز من خوشحال بودم.. ممنون از دوستانی که یادشون بود..مری جون و مامان هادی جون...بوس..بوس و البته مامان خودم که دم اذان ظهر زنگ زد و یاد پارسال و زنده کرد..یادش بخیر پارسال همچین روز البت ب قمری: دم اذان ظهر رفتم توو اتاق عمل و انتظارم خیلی طول نکشید و یهو صدای قشنگ پسرم از اونهمه استرس  نجاتم دادم.. خدایا شکرت..شکرت...بی نهایت شکرررتتتتتتتتت خدایا هنوز محتاج مهربونیاتم.. یا حسین همیشه گدای درگاه توام...خوشحالم پسرمم اسمشو از شما بزرگوار وام داره.ان شاالله ره ...
12 مهر 1393

تاخیر نوشته

اول از همه اومدن ماه قشنگ پاییزو بهتون تبریک میگم..ماه مهربونیها ماه خاطره ها ماهی که از پارسال من بیشتر عاشقش شدم بعله ماهی که تولد ی سالگی پسرم توو اونه..تو ذهنم ی پست عالی برا پاییز میساختم اما با سرمایی که خوردم همش پرید و الان با حال نزار دارم براتون پست میزارم ..بعله پاییز برام سرما خوردگی آورده سوغات..یهویی اینجا هوا سردشده و مام ناغافل سرما خوردیم.. بعدش با تاخیر یازده ماهگی گل پسر مبارک ..دیگه پسرکم داره ب لطف خدا بزرگ میشه..چهار دست و پا رفتنش کم شده و بیشتر دلش میخاد راه بره..رو پاهاش مدت طولانی میشینه .قوربونش برم که دیگه چهار دست و پا رفتنش انگاری تبدیل ب خاطره ها داره میشه.دندونم در اورده اونم 4 تا..2تا بالا 2تا پایین..تق تق ا...
7 مهر 1393