زیباترین آرزوی ما،حسین جان مازیباترین آرزوی ما،حسین جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

خدا جوونی ،نی نی مو نو فرستاد..

خش خش صدای پای خزان

          پاییز می رسد که مرا مبتلا کند با رنگ های تازه مرا آشنا کند پاییز می رسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دل قالیچه جا کند او می رسد که از پس نه ماه انتظار راز درخت باغچه را برملا کند او قول داده است که امسال از سفر دلواپسی های تازه بیارد ، خدا کند او می رسد که باز هم عاشق کند مرا او قول داده است به قولش وفا کند پاییز عاشق است و راهی نمانده است جز این که روز و شب بنشیند دعا کند شاید اثر کند و خداوند فصل ها یک فصل را به خاطر او جا به جا کند خش خش ، صدای پای خزان است ، یک نفر در را به روی حضرت پاییز وا کند ...
31 شهريور 1392

شب میلاد امام رضاست...

شما یک آسمان باران نابی / برای خشکی چشم خرابی میان کاسه های خالی ما / نزول قطره های مستجابی . . . ولادت امام رضا بر شما مبارک   امام رضا (ع) : هرکس دوستی در راه رضای خدا برای خود بدست آورد همانا قصری در بهشت برای خود تهیه کرده است. *یا امام رضا(ع)شدید دلم هوای حرم کرده..بطلب..الهم ارزقنا.. ...
25 شهريور 1392

ادامه این روزای شیرین

سلام خدمت دوسای گلم..خوبین؟ ولادت امام مهربانی ها،امام رضا رو به همتون تبریک میگم ان شااله امام رضا نظر لطفشو توو این روزای قشنگ به هممون بندازه.. من و پسملی هم خوبیم..ینی بهتر شدیم خداروشکر..ی مدت سرما خورده بودم حسابی..ولی الان بهترم.. دیروز خونه ی مامانم اینا مولودی داشتیم برا ولادت امام رضا علیه السلام..خیلی خوب بود خوش گذشت  نی نی حسابی توو دلم شیطونی کرد توو دلم..انگاری خوشش اومده بود..شبشم سالگرد ازدواج داداشم اینا بود و خونشون بودیم..الهی شکر خیلی خوب بود دیروز.. روزامونم داره تند و تند میگذره و ما داریم ان شاالله به زمینی شدن نی نی نزدیک میشیم.. ان شاالله فردا وارد هفته سی و پنج حاملگی میشیم..دیگه چیزی نمونده...
25 شهريور 1392

مشغولیات این روزای ما...

به نام خدای مهربون..سلام بر دوسای خودم..خوبین.. ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر رو به شما دوسای گلم مخصوصا مامانایی که نی نی شون دخملیه تبریک میگم.. من و نی نی هم خوبیم خداروشکر..حسابی درگیریم این روزا خرید،دکتر،سونو،خونه تکونی،تغییر دکور اتاق خواب برا جا دادن نی نی و اینجور چیزا.. تقریبا تمام وسایل مورد نیاز فسقل خان رو خریدیم و شاید خرده ریز ی کم مونده باشه که  هرچی یادم افتاد باید برم از دوباره بخرم..ی گهواره که اون آقا فروشنده میگفت گهواره اسپانیایی براش گرفتم رنگش فیروزه ای خوشگله..دیگه نهتخت  و اینا هیچی براش نگرفتم..فعلا همینه.تا ان شااله یک سالگیش..بعدشم ببینم براش چی بگیرم دیگه..ساک و کریر براش گرفتم..کالسکه که ب...
15 شهريور 1392

عصرانه نوشت!!!

به نام خدای مهربون... سلام دوسای گلم خوبین خوشین سلامتین..الهیییییییی شکررر مام خوبیم الحمدلله..روزامون داره میگذره با نی نی جون..دیگه داره آخرای سفر نه ماهمون میرسه..دیگه کم کم داره تموم میشه این روزایی قشنگ دونفری مون.. به لطف خدا و رحمتش وارد ماه هشتم بارداری شدیم..الان تقریبا 31هفته و 3،4روزمونه..چه قدر زود گذشت ،انگار همین دیروز بود که فهمیدیم نی نی دار شدیم..انگار همین دیروز بود که اولین سونو رو رفتیم... وای الهیییییییی شکرت همش از لطف و مهربونی تو بوده خداجونم.. این هفته ای که گذشت با نی نی دو تا جشن نامزدی دعوت بودیم ورفتیم..بد نبود خوش گذشت الحمدلله..امشبم که ان شاالله عقد کنون دختر خاله جونمه..ی لباس قراره بپوشم خوبه ها&n...
3 شهريور 1392

حال و احوالات من و پسری

سلام خدمت دوسای گلم..خوبین؟خوشین سلامتین؟الهیییییی شکر نماز و روزه هاتون مورد قبول درگاه حق عزیزان.. میدونم خیلی وقت بود نبودم شرمنده..آخه حالم زیاد خوب نبود.ی مدته همش نمیدنم قولنجه چیه انقد پشتم درد میکرد اصلا ی جوری بود..نمیتونسم پشت صندلی بشینم خیلی درد داشتم امروز بهترم خداروشکر.. ی دوروزم بود باز حالت تهوع داشتم نمیدونم خدای نکرده میخاد برگرده این حالت تهوهام؟ فعلا که خوب شدم.. بعدشم اینکه جواب اون آزمایش شربت شیرینم اومده بود مشکوک به دیابت بارداری شده بودم بعد رفتم تست تحمل گلوکز و دادم دو لیوان از اون شربت مزخرف خوردم باز و چهار بار ازم خون گرفتن از 8 تا 12 من توو آزمایشگاه بودم ینی  سولاخ سولاخ شدم..فقط ی شانسی آوردم دو...
21 مرداد 1392

کسلانه نوشت!!

سلام دوسای گلم ،نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق ان شاالله...ولادت کریم ال طاها،امام حسن مجتبی رو بهتون تبریک میگم..ان شاالله همه مون مورد لطف و رحمت این بزرگوار قرار بگیریم.. خوبید؟مام خوبیم نی نی هم خوبه خداروشکررر.امروز خیلی کسلیم اما گفتم ی پست بزاریم دلمون واشه.. به سلامتی و به لطف خدا وارد ماه هفتم بارداری شدیم تقریبا..27 هفته و اندی روز مونه ماشاالله نی نی هم حسابی بزرگ شده..تا الان که از رو لباسم اصلا معلوم نبود نی نی توو دلم دارم حالا کم کم فک کنم دیگه داره معلوم میشه...ماشاالله شیطون شده و حسابی ورجه وورجه میکنه..اما فک کنم امروز اونم مثل مامانش کسله و حال نداره  تکون خورده ها ولی کم..هفته پیش دکتر بودم..اصلا تا به حال وز...
2 مرداد 1392

مگه چی میشه، عنوان نداره!!

  بنام خدای مهربون...سلام سلام..خوبید خوشید سلامتید؟الهی شکررر..نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق.. نبودم خیلی وقته میدونم شرمنده... ی مدت از این روزایی که نبودیم رفته بودیم سفر..همین جمعه قبل از ماه رمضون..البته من با مامانم اینا رفتم شوشو چون هم آزمون استخدامی داشت هم کار داشت نمیتونس بیاد من با مامانم اینا رفتم..عموم اینام بودن با داداشم اینا با خاهرم اینا..خیلی خوش گذشت. خداروشکر..فومن و  سرعین و سبلان و بیله درق وخلخال  اسالم و واییی گرددنه ی حیران که نگو...جاهایی بود که دیدیم و عالی بودن..خیلی خوب بودن به من و نی نی خوش گذشت ..مامانم و کلا همه همسفرا خیلی هوای من و نی نی رو دادشتن وحسابی بهمون رسیدن...حسابی لوسمون کر...
20 تير 1392