حال و احوالات من و پسری
سلام خدمت دوسای گلم..خوبین؟خوشین سلامتین؟الهیییییی شکر
نماز و روزه هاتون مورد قبول درگاه حق عزیزان..
میدونم خیلی وقت بود نبودم شرمنده..آخه حالم زیاد خوب نبود.ی مدته همش نمیدنم قولنجه چیه انقد پشتم درد میکرد اصلا ی جوری بود..نمیتونسم پشت صندلی بشینم خیلی درد داشتم امروز بهترم خداروشکر..ی دوروزم بود باز حالت تهوع داشتم نمیدونم خدای نکرده میخاد برگرده این حالت تهوهام؟فعلا که خوب شدم..
بعدشم اینکه جواب اون آزمایش شربت شیرینم اومده بود مشکوک به دیابت بارداری شده بودم بعد رفتم تست تحمل گلوکز و دادم دو لیوان از اون شربت مزخرف خوردم باز و چهار بار ازم خون گرفتن از 8 تا 12 من توو آزمایشگاه بودم ینی سولاخ سولاخ شدم..فقط ی شانسی آوردم دوستم که اونم نی نی داره توو شکمش و نی نی اش 2هفته از پسملی من کوچکتره و دخمله اونم اومد و نشستیم به حرف زدن و زیادی اذیتم نکرد معطل شدنم توو آزمایشگاه..ماشاالله این دوسم چه توپولی شده بود و شکمش قلمبه شده بود زده بود بیرون..وای خدا چقد حرف زدیم..این دوسم از ابتدایی تا پیش دانشگاهی باهم بودیم فقط دانشگاه ما رو از هم جدا کرد..حالا هم که نی نی باهم داریم خیلی اتفاقی..
خب بگذریم اون سونورم که گفته بودم رفتم .خداروشکر مشکلی نبود و نی نی رشدش خوب بود..وزن نی نی گلم 1175گرم بود.اون روز 28هفته بودم..الان دیگه فک کنم آخرای 29هفتمه...وای خدایا شکرت ،هفته ها میان و و می رن و و ما داریم ب دیدن نی نی کوچولومون نزدیک میشیم...
توو این هفته ها برا خودم ی عالمه خرید کردم برا نی نی هم..نی نی وروجک شده حسابی..ی چیزی کشف کردم جدیدا اگه ی چیزی بخورم و خوشش بیاد شروع میکنه تکون خوردن و الا نه..البته در بیشتر مواقع اینجوریه..تازه ی چیز دیگه هم کشف کردم پسری انگار ذایقه اش به باباش رفته هرچی باباش دوس داره و میخوریم ورجه وورجه میکنه..میبینید چه کاشفی شدم حض!! کردید از ذکاوتمحالا بابای نی نی رفته بود باشگاه من خونه تنها بودم وای ما شاالله به پسری انگاری میدونس من تنهام انقده ورجه وورجه کرد تا باباش بیاد انگاری میخاس نزاره من تنها باشم..الهی....پسرم با معرفته.. خدا قسمت همه ی مامانای منتظر کنه این روزای شیرین و الهی آمین..
هنوز شکمم کوچولوئه و همه میگن پس کی این شکمت معلوم میشه..از رو مانتوم کسی به حامله بودنم پی نمیبره..
کدبانو شدم حسابی..شروع کردن به فریز کردن بعضی چیزا تا وقتی ان شاالله نی نی دنیا میاد برا غذا درس کردن توو دردسر نیفتم.تند و سریع ی چیزی سرهم کنم..
تازه ترشی بادمجون شکم پرم درس کردم اصلا ی چیزی شده بیا و ببین
حالا ی سری کار دیگه هم دارم که ان شااله باید انجام بدم..حالا ی ماشاالله به نی نی و مامان نی نی بگین با این افاضاتشون..
*صبا جون ،نی نی شیدا جون خیلی ناگهانی و یهویی دنیا اومده..مبارک باشه عزیزم..ان شاالله به سلامتی..
*عزیزم "باران جون" از وبلاگ "عاشقانه با تو بودن" عزیزم منم با افتخار لینکت کردم اما چون کامنتتو خصوصی گذاشتی مجبور میشم اینجا جوابت بدم من با دوسایی بلاگفاییم نمیتونم تعامل داشته باشم آخه نمیتونم براشون کامنت بزارم و شرمندشون میشم اون رمز امنیتیشون نمیاد..حالا اگه باز ی راه حل داره بهم بگن دوسان..و الا میام وبتو میخونمت..وازت بی نهایت سپاسگذارم که رمزتم برام گذاشته بودی...خیلی برام ارزش داشت کارت
*عزیزی که با اسم" منتظر نی نی" که توو پست /جوراب آبی/برام کامنت گذاشته بودی عزیزم ی جواریی هم درسته هم نیست حدست..کاش آدرس میزاشتی بیشتر آشنا میشدم باهات عزیزم..
ببخشید زیاد حرف زدم شرمنده..دوستتون دارم اساسییییی..