زیباترین آرزوی ما،حسین جان مازیباترین آرزوی ما،حسین جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

خدا جوونی ،نی نی مو نو فرستاد..

مگه چی میشه، عنوان نداره!!

1392/4/20 11:59
نویسنده : معصومه
590 بازدید
اشتراک گذاری

 بنام خدای مهربون...سلام سلام..خوبید خوشید سلامتید؟الهی شکررر..نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق..قلب
نبودم خیلی وقته میدونم شرمنده...خجالت
ی مدت از این روزایی که نبودیم رفته بودیم سفر..همین جمعه قبل از ماه رمضون..البته من با مامانم اینا رفتم شوشو چون هم آزمون استخدامی داشت هم کار داشت نمیتونس بیاد من با مامانم اینا رفتم..عموم اینام بودن با داداشم اینا با خاهرم اینا..خیلی خوش گذشت. خداروشکر..فومن و  سرعین و سبلان و بیله درق وخلخال  اسالم و واییی گرددنه ی حیران که نگو...جاهایی بود که دیدیم و عالی بودن..خیلی خوب بودن به من و نی نی خوش گذشت ..مامانم و کلا همه همسفرا خیلی هوای من و نی نی رو دادشتن وحسابی بهمون رسیدن...حسابی لوسمون کردن دستشون درد نکنه..قلبنی نی هم پسر خوبی بد و اصلا اذیت نمیکرد..روزا تکوناش و احساس نمیکردم.. نمیدونم چون زیاد در رفت و آمد و حرکت بودیم همش خوابش میگرفت و میخابیدنیشخند..برعکس شبا ی تکونایی میخورد تاریخی..الهی.. فداش شم، ی تکونایی میخورد، میگفتم الانه اس که کیسه آب و پاره کنه بزنه بیرونه..همش شبا می گفتم عجب غلطی کردم با این حالم بی شو شو پاشدم اومدم سفر..والا.. اما بعدش خیلی زود آروم میشدنی نی کوچولو.. عشقم ...الهی...همه ی  این شهرایی که رفتیم زیبا بودن...واقعا خنک بودن و آدم کیف میکرد..یکی از شبا رو موندیم ی روستای نزدیک اسالم انقد سرد بود بخاری روشن کردیم..خیلی کیف میداد..خب از سفر نامه که بگذریم.. ماه رمضان امسال هم اومد ان شاالله به سلامتی بیاد و بتونیم از فضایل این ماه سراسر نور و رحمت استفاده بکنیم..نی نی دیروز پسر خوبی بود و اصلا اذیت نکرد  توو سحر باهاش حرف زدم و گفتم کمک کنه و بزاره مامان اولین روزه ی ماه و بگیره و ایشون هم بسیار همکاری کردن و بسیار راحت تونسم روزه بگیرم دیروز..البته اگه ریا نشه.عینک..اما امروز و نتونسم روزه باشم هم سحرو خواب موندیم هم گفتم تا برم پیش دکترمو ی کم بررسی وضعیت بشیم بهتره ی روز درمیونی یا دو روز در میون روزه بگیرم تا ببینم خدا چی میخاد..هفته بعد ان شاالله میرم پیش دکی جون..
از شیطونیای فسقل خان بگم که حسابی شیطون شده و کلی ورجه وورجه توو دل مامانی راه میندازه..الانشم که دارم مینویسم هی داره ابراز وجود میکنه..

درمورد اسم نی نی موندیم توی دوراهی که ان شااله به زودی اگه بتونیم تصمیم بگیریم از اسم این فسقل خان رونمایی میکنیم..
خیلی سعی کردم خلاصه بنویسم  ببخشید دیگه دوسان...
*راسی من و نی نی توو هفته بیست و پنجم هستیم...سر سفره افطار ما رو از دعاهای پر خیرتون محروم نکنید دوسای مهربونم..قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مرمر(مامی کسرا)
22 تیر 92 1:48
الهی من قربون تو و نی نی کوچول...جیگر خاله دیگه داری بزرگ میشی ها....واسه خودت مردی شدی هزار ماشالا......مواظب خودت باش ..آخه این مامانی رو که من میبینم هوای تو رو نداره تازه دلش هوای مسافرت و گشت گذار کرده....


خدا نکنه خاله جوون...
خاله من که هوای پسملی رو دارم ببین بردمش مسافرت خوو..
خاله ی آریسا
22 تیر 92 13:05
زودی خبر اسم نی نی رو بهمون بگید
ایشالله همیشه به سفر و شادی باشه عزیزم . شما هم ما رو فراموش نکنید ، دعامون کنید یه عاااااااالمه


ممنون عزیزم..سلامت باشی..محتاجیم به دعاتون عزیزم..
مامانٍ توت فرنگی
22 تیر 92 13:25
خدا را شکر که همه چیز خوبه
آفرین چه طوری روزه گرفتی
من که روز اول تا ظهر گرفتم اما ساعت 2 از شدت ضعف و سردرد داشتم می افتادم
بابایی هم کلی دعوام کرد


ممنون عزیزم...من خداروشکر خیلی راحت گرفتم روزه مو..
رومینا
22 تیر 92 17:15
سلام معصومه جون خوبی نی نی پسری خوبه؟ معلومه که داره بهش خوش میگذره جز اون یه روزی که مامانش روزه گرفته. وایییییییییییییییییییییییییییییی چشمام داشت از کاسه در میومد وقتی دیدم روزه گرفتی . دختر این چه کاری هست که کردی فکر جوراب ابی کوچولو باش امیدوارم که همیشه سفر بهت خوش بگذره.


سلام..ممنون عزیزم..شما خوبین؟رادوین گلم چطوره؟با ی روز که دیگه خیلی اذیت نمیشه..چشم حواسم هست..مرسی..بوس
نگاری
23 تیر 92 12:32
روزه می گیری؟؟؟ بابا اون بچه گناه داره. همیشه هم به سافرت و خوشی


دیگه نگرفتم که ترسوندنم همه..ممنون عزیزم
کاکل زری یا ناز پری
23 تیر 92 14:58
واییییییییی معصومه جوننننننننننن مبینی چقدر داره تند تند میگذره چشماتو رو هم بزاری پریده بغلت .حسابی دعام کننننننننن خیلی محتاج دعاتممممممممم


محتاجیم به دعا عزیزم
نیلوفر/مامانه روژینا
25 تیر 92 2:12
معصومه جان همیشه به گردش وسفر و امیدوارم که همیشه خوش بگذره وانشالله دفعه بعدی با گل پسری ناناز بری سفر.
مامانی زودتر اسم جوراب ابی رو بگو دیگه ما منتظریم
فدا جوراباش بشم که ابیه. ناناز منه


ممنون عزیز دلم...چشم بزودی میگیم
خدا نکنه خاله جونی
فاطمه سادات مامان یگانه زهرا
26 تیر 92 14:03
همیشه به سفر باشی عزیزم
راستی زودتر رونمایی کن دیگه اسمو کشتی مارو


ممنون گلم..چشم عزیزم بزودی
مهتاب
27 تیر 92 18:22
سلام گلم همیشه به شادی مادر وپسر باهم رفتید مسافرت
بگو دیگه اسم نی نی چی گذاشتی مردیم از فضولی


سلام عزیزم...چشم گلم
مری
31 تیر 92 16:48
پس مسافرت تشیف داشتین!!!!!!!ای جانم آجی روزه نگیر برا نینی بده هااااااااااااا

فرصت شد یه آپی هم بکنی بد نیستاااااااا

چشم بزودی عزیز
مرمر(مامی کسرا)
1 مرداد 92 16:15
امیدوارم این روزا زودی بگذرند و نی نی کوچول من زود بدنیا بیاد...



خصوصی داری گلم...

ممنون عزیزم
خاله آویسا
2 مرداد 92 4:07
سلام دوستای عزیزم.من تو جشنواره نی نی شکمو شرکت کردم. لطفا به من رای بدین
برای این کار عدد 527 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید. من اولین باره که تو جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کردم و خیلی دوست دارم برنده بشم و به کمک همتون نیاز دارم
همتون رو می بوسم
ان شاالله بعدا جبران کنیم
به ما هم سر بزنین خوشحال می شیم
http://avisa1389.niniweblog.com