مگه چی میشه، عنوان نداره!!
بنام خدای مهربون...سلام سلام..خوبید خوشید سلامتید؟الهی شکررر..نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق..
نبودم خیلی وقته میدونم شرمنده...
ی مدت از این روزایی که نبودیم رفته بودیم سفر..همین جمعه قبل از ماه رمضون..البته من با مامانم اینا رفتم شوشو چون هم آزمون استخدامی داشت هم کار داشت نمیتونس بیاد من با مامانم اینا رفتم..عموم اینام بودن با داداشم اینا با خاهرم اینا..خیلی خوش گذشت. خداروشکر..فومن و سرعین و سبلان و بیله درق وخلخال اسالم و واییی گرددنه ی حیران که نگو...جاهایی بود که دیدیم و عالی بودن..خیلی خوب بودن به من و نی نی خوش گذشت ..مامانم و کلا همه همسفرا خیلی هوای من و نی نی رو دادشتن وحسابی بهمون رسیدن...حسابی لوسمون کردن دستشون درد نکنه..نی نی هم پسر خوبی بد و اصلا اذیت نمیکرد..روزا تکوناش و احساس نمیکردم.. نمیدونم چون زیاد در رفت و آمد و حرکت بودیم همش خوابش میگرفت و میخابید..برعکس شبا ی تکونایی میخورد تاریخی..الهی.. فداش شم، ی تکونایی میخورد، میگفتم الانه اس که کیسه آب و پاره کنه بزنه بیرونه..همش شبا می گفتم عجب غلطی کردم با این حالم بی شو شو پاشدم اومدم سفر..والا.. اما بعدش خیلی زود آروم میشدنی نی کوچولو.. عشقم ...الهی...همه ی این شهرایی که رفتیم زیبا بودن...واقعا خنک بودن و آدم کیف میکرد..یکی از شبا رو موندیم ی روستای نزدیک اسالم انقد سرد بود بخاری روشن کردیم..خیلی کیف میداد..خب از سفر نامه که بگذریم.. ماه رمضان امسال هم اومد ان شاالله به سلامتی بیاد و بتونیم از فضایل این ماه سراسر نور و رحمت استفاده بکنیم..نی نی دیروز پسر خوبی بود و اصلا اذیت نکرد توو سحر باهاش حرف زدم و گفتم کمک کنه و بزاره مامان اولین روزه ی ماه و بگیره و ایشون هم بسیار همکاری کردن و بسیار راحت تونسم روزه بگیرم دیروز..البته اگه ریا نشه...اما امروز و نتونسم روزه باشم هم سحرو خواب موندیم هم گفتم تا برم پیش دکترمو ی کم بررسی وضعیت بشیم بهتره ی روز درمیونی یا دو روز در میون روزه بگیرم تا ببینم خدا چی میخاد..هفته بعد ان شاالله میرم پیش دکی جون..
از شیطونیای فسقل خان بگم که حسابی شیطون شده و کلی ورجه وورجه توو دل مامانی راه میندازه..الانشم که دارم مینویسم هی داره ابراز وجود میکنه..
درمورد اسم نی نی موندیم توی دوراهی که ان شااله به زودی اگه بتونیم تصمیم بگیریم از اسم این فسقل خان رونمایی میکنیم..
خیلی سعی کردم خلاصه بنویسم ببخشید دیگه دوسان...
*راسی من و نی نی توو هفته بیست و پنجم هستیم...سر سفره افطار ما رو از دعاهای پر خیرتون محروم نکنید دوسای مهربونم..