مشغولیات این روزای ما...
به نام خدای مهربون..سلام بر دوسای خودم..خوبین..
ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر رو به شما دوسای گلم مخصوصا مامانایی که نی نی شون دخملیه تبریک میگم..
من و نی نی هم خوبیم خداروشکر..حسابی درگیریم این روزا خرید،دکتر،سونو،خونه تکونی،تغییر دکور اتاق خواب برا جا دادن نی نی و اینجور چیزا..
تقریبا تمام وسایل مورد نیاز فسقل خان رو خریدیم و شاید خرده ریز ی کم مونده باشه که هرچی یادم افتاد باید برم از دوباره بخرم..ی گهواره که اون آقا فروشنده میگفت گهواره اسپانیایی براش گرفتم رنگش فیروزه ای خوشگله..دیگه نهتخت و اینا هیچی براش نگرفتم..فعلا همینه.تا ان شااله یک سالگیش..بعدشم ببینم براش چی بگیرم دیگه..ساک و کریر براش گرفتم..کالسکه که بکارم نمیاد نگرفتم و روروئکم خودم نگرفتم فعلا تا ببینم واقعا لازمش میشه یا نه..فقط آغوشی ی خوبشو پیدا کنم میگیرم..ست ساک و کریرش آغوشی نداشت و الا میگرفتم..سرویس حوله و سرویس حمام و وسایل بهداشتی که ی کمش و گرفتم باقیش مونده..حالا اگه بتونم حتما عکس میزارم از نیمچه خریدای نی نی..قول نمیدما..بعدا ناراحت نشین..
راسی سونو هم رفتم پریروز به حساب خودم و دکی جون باید الان نی نی سی و سه هفته و چندروزش باشه ولی زد سی و پنج هفته و وزن نی نی جان رو هم زد 2260گرم..حالا میشه اشتباه کرده باشه یا چی شده اصلا؟چرا اینجوری گفت؟زایمانم تقریبا دو هفته خو جلوتر میفته اینجوری..خیلی هم استرس گرفتم..آخه نه نوع زایمانم و انتخاب کردم نه نوع بیمارستانو..اصلا موندم..شنبه باید برم پیش دکی بیبینم چی میگه باز..
ی گلو دردی گرفتم نگووو..گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم..دوستان شرممنده گلاب بروتون حالت تهوع های صبحم برگشته و بازم روم به دیفار صبحا....
خیلی دلم میخاد زودی نی نی مو ببینم دیگه طاقت ندارم..وقتی می بینم همه نی نی هاشون دنیا اومده خوو منم دلوم میخاددددددددد..
بهداد جونم به سلامتی زمینی شد هورااااااااا..تبریک میگم مری جون.
مهناز جان به توهم تبریک میگم ورود کسری خان به این دنیای خاکی رو...
دیگه هیچی دیگه دوستون دارم اساسی..همینا یادم مونده بود نوشتم..
*ثمره عزیزم ممنون بابت رمز