دیگه داره کم کم وقتش میرسه
سلام..سلام..سلام..خوبین؟خوشین؟سلامتین؟خداروشکر...ما حالمون خوبه..نی نی هم هنوز توو دلمه..ببخشید نبودم..این مدت ی عالمه کارداشتیم ..ی خونه تکونی حسابی و ی تغییرات نیمه توو خونه..حسابی این روزا کاردارم و انگار وقت کم میارم..گرچه کارای سبک مثل خرید کردن و لیست کردن فقط با منه ولی خوو خیلی این روزا زود خسته میشم و سنگین شدم..شبا که خوابیدن سخت شده کمردرد و شکم درد..
ان شاالله فردا برا ویزیت باز میرم پیش دکی..احتمالا دیگه دقیق ی تاریخ مشخص میکنه برا اینکه نی نی رو دنیا بیاریم.. به احتمال زیاداین پنجشنبه ای که میاد تا یکشنبه اش ی وقتی رو تعیین کنه..نی نی هم که حسابی سرکارمون گذاشته هفته ی پیش که پیشش بودم وضعیت پسری ترانسفورس بود...ینی چی واقعا؟خوو پسر جان چرا دسمون انداختی ی جور درس و حسابی باش دیگه..لباسای نی نی رم خواهری اومد و شست و تا ساکش کم کم تکمیل بشه..فقط دوسان کمک کنین چی باید توو ساک بیمارستان برا خودم و نی نی بردارم؟بگید چک کنم چی کم داره..نمیخام چیز اضافه بردارم..شما خودتون چی برداشتین عزیزان..ی چیزایی گذاشتم ولی انگاری زیاد کامل نیست..
گاهی روزا آرومم و گاهی روزا استرس شدید میگیرم برا زایمان..همش که خواب بیمارستان و زایمان و نی نی میبینم..به امید خدا ان شاالله بعد زایمان شاید ی ده روزی برم خونه ی مامانم اینا و نباشم..
دست زنداداشی و خواهری ندرده خیلی کمکم کردن این روزا..ان شالله بتونم روزی براشون جبران کنم..خیلی حرف داشتم یادم رفته ولی فعلا تا اینجا بسه..دوستان دعام کنین..
*بوس برای باران عزیزم و دخملی شیطونش که حسابی داره از الان با مامانش بازی بازی در میاره..
*الهم عجل لولیک الفرج..