این روزای ما..
سلام سلام..خوبین خوشین سلامتین؟الهی شکررر
مام خوبیم خداروشکر..پسملی هم خوبه..پریروز نوبت دکتر داشتیم برا اولین بار میفرفتم پیش این خانوم دکتر خیلی خوب بود..تازه شم دوباره مارو سونو کرد هورااااااااا دو باره نی نی خوشگلمو دیدم و صدای قلب نازشو شنیدم الهیییییییییییی..
دکتر گفت ماشاالله رشدشم عالیه..اون روز 22هفته و دور روز داشتی عقشم.. ماشاالله هزار ماشاالله 490گرم هم وزنت بود عشق مامان..تاریخ زایمان یک روز اومد جلوتر و 2آبان تاریخش شد..الهی جینگل مامان خدا حفظت کنه و باقی روزام به سلامتی طی بشه و خوشگل من بپره توو بغلم..توو مطب وقت سونو ،ی ال سی دی گنده روبروم بود و من از اون داشتم روی ماهتو میدیدم گلم حسابی نگات کردم خانوم دکتر مهربونم حسابی توضیح میداد و واقعا خوب بود..
ولی چون نوبت دکترم همون روزی بود که فوتبال ایران کره بود برا جام جهانی باباییی با لذت نتونست نگاه کنه توو مطب بهش اصلا نچسبید نگا کردنش..بعد اینکه کار ما توو مطب تموم شد مام قاطی جشن مردم شدیم..خیلی خوب بود.راسی روز انتخابات ینی روز جمعه من و نی نی و باباش رفتیم رای دادیما..انقد ی جوری بودم با ی نی نی توو دلی رفتم برا رای دادن..
دیگه اینکه آها وارد ماه شیشم شدیم و ان شاالله دیگه کم مونده به ورود نی نی..به نظرم این بیست و دو هفته عین برق گذشت از روزی که فمیدم نی نی اومده تا الان..خدایا شکرت..چه روزایی سپری کردیما ولی..خدایاشکرت سخت بود و شیرین..وای چه قد حرف زدما ببخشین..