زیباترین آرزوی ما،حسین جان مازیباترین آرزوی ما،حسین جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خدا جوونی ،نی نی مو نو فرستاد..

دوست دارم خشملم

1391/8/20 11:04
نویسنده : معصومه
348 بازدید
اشتراک گذاری

به نام او
من اومدم مامانی..ببخشید که خیلی وقته برات ننوشتم.آخه سرمون شلوغ بود.عروسی عمه جونت بود. ما درگیر عروسی.خداروشکر هزاران مرتبه که عرووسی به خوبی خوشی تموم شد.اما کاش تو هم بودی تا حسابی توو عروسی بازی و شلوغ  میکردی و می رقصیدی و منم کیف میکردم.شاید الانم باشی توو دل مامانی.یعنی هستی..؟پس کی میای جوجه کوچولوی مامان؟میدونی که دلم برات غش میره.پس زود زود بیا..خیلی دلم تو رو میخاد.برای اومدنت و مادر شدنم لحظه هارو دوتا دوتا میشمرم شاید زودتر بیای.اگه بدونی چقد منتظرتتم.راستی جیگر مامان،من یه دونه از بادکنکایی که برا تزیین جایگاه عروس و داماد بودو از عمه ات برات گرفتم تا برات نگهش دارم.همه دختر عموهات و پسر عموهات برداشتن منم برای تو کوچولوی خشملم برداشتم.خب خشملم دوست دارم....بوس...بوسماچ ماچ


یا رب نظر تو برنگردد
برگشتن روزگار سهل است..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)