اگه بودی..

"پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاهم،منتظرم اگر نمی آیی پنجره ها را دیگر زجر ندهم،چشمانم به جهنم.."
سلام خشمل مامان..خوبی که؟خدارو شکر..خونه تنها بیدم گفتم بیام به وبت سر بزنم و ببینم کلا چه خبراست..بابایت رفته باشگاه و من تنها موندم..الان اگه تو بودی منم تنها نبودم و حوصله ام سر نمیرفت.. امروز مامانیت رفته باشگاه اومده..خونه رو تر و تمیز کرده بعدش بعداز ظهر از بسگی خسته بودم تا اذان مغرب خواب بودم از وقتی هم که بیدار شدم سرگیجه داشت هلاکم میکرد که باباییت بهم رسید و حالمو خوب کرد.. الان خیلی خوبم..دارم تهنا تهنا شام میخورم و برات تایپ میکنم.غذامو آوردم سر میز کامپیوترو برات مینویسم و می خورم..برخلاف عادت و میل شخصیم دارم شام تهنا میخورم چون شدییییییییییید گشنه بودم و بابا جونیت نذاشت منتظرش بمونم و گفت شامتو بخور..الان اگه تو بودی باهم شام میخوردیم و من از گلوم پایین میرفت.. عاشق این خیار شورای فنگیلیم..الانم با شیشه اش آوردم دارم  خرپ خرپ میخورم(شرمنده هوستون نشه که بدتر از گلوم پایین نره) خب مامانم چه تصمیمی گرفتی عزیزکم؟کی میای و من و باباجونی تو که دیگه هلاکت شده خوشحال میکنی؟ زود باش دیگه مامانم.. قربون ناز کردنات تو بیا بدتر نازتو میکشم فقط زودی بیا.. اگه بودی من الان وقت سرخاروندنم نداشتم چه برسه به اینکه الان از تنهایی حوصله ام سربره و ندونم چیکار کنم.فقط اگه بیای... اگه بیای... ان شاالله که به وقتش میای من میدونم...
راستی:همسری عزیزم ازت ممنونم که نگرانم شدی و بهم رسیدی.. ممنون به خاطر وجودت.. خدارو شکر که هستی عزیزم..
همسری فکر میکرد که نی نی اومده من داره سرم گیج میره..از این استدلالش خوشحال شدم چون هر تغییری رو بودن تو نی نی خوشملم توو دلم تعبیر میکنه..فدای دل مهربونت.. دل منتظرت.. نی نی لااقل بابا رو دریاب.همسر عزیزم اصلا هرچی تو بگی درسته..دوستت دارم..