دلتنگی جات.....
"کاش کسی بیاید و حال مرا بهم بزند...خیلی وقت است خوشحالی هایم ته نشین شده اند..!!"
سلام خشمل مامانی..خوفی که؟ببخش خیلی وقته برات چیزی ننوشتم.شرمنده.اخه حسش نبود.این هوای پاییزی بدجوری منو گرفته.نیومدن تو هم که خودش........بگذریم..نی نی خشملم فردا تولدمه.(تولد تولد تولدم مبارک )میدونی یه عالمه آرزو دارم که دوست دارم همشو خدا بعنوان کادو تولد بهم بده.میگی چه مامانی زیاده خواهی..ولی جیگملم اخه دارم از خدا میخام..خدا که رحمتش وسیعه...خدا که خیلییییییییییییییییی مهربونه..تو پشیشی بهتر از من میشناسیش.خب حالا بگذریم..یعنی بابایت تولدمو یادشه.. البته یادش نباشه اشکالی نداره.ولی من میدونم یادشه.حتما یادشه.نتایج ازمون استانداری هم اومد.مامانی نمراتش هم تو اختصاصی هم تو عمومی خوبه ولی تا حالا بهم از استانداری تماس نگرفتن برا مصاحبه.یعنی چی؟یعنی قبول نشدم.نه... خدا کنه یه چیزی بشه.وقتی نمراتم و دیدم خیلی امیدوار شدم.امید بستم.خدا جون خیلی به این کار نیاز دارم.خیلیییی..
یه کمر درد شدیدی گرفتم از دیروز بیا و ببین.الان که نشتم دارم مینویسم خیلی بیشتر شده.مامانم بالاخره کتاب ریحانه بهشتی رو خریدم.البته فریباجوون همسایه کناری که دوستمه برام زحمتشو کشید.میسی عزیزم.خیلی کتاب خوبیه.خیلی.فک کنم دیگه چیزی نمونده که برات بنویسم.فقط اینکه خیلی برامون دعا کن.تو فرشته ی خدایی الان.خدا فرشته هاشو خیلی دوست داره.
بیستو سوم همین ماه وقت پری مه.نمیدونم میاد یا.....
خداجون دلم خیلی گرفته.شدیییییییییید.تو کنارمون باش همیشه..