شعبان که به نیمه میرسد آقا جان ما تازه به یادمان میآید هستی
سلام سلام..بازم یک ماهه شد گذاشتن پست جدید..
با ی کم تاخیر ولی با همون ذوق و شوق و خوشحالی نیمه شعبان مبارک..ان شاالله که امسال سال ظهور امام عصر (عج)باشه..ان شاالله..عنوان پست امروز به شوق ایشون و بیاد ایشون ثبت میشه..
و اما..پسر شیرینم هشت ماهه شد..هشت ماهگیت در پناه امام هشتم و امام زمان.. که دقیقا روز ولادتشون ینی نیمه شعبان پسر نازنینم هشت ماهه شد.. و وارد نهمین ماه از ورودش به این دنیای خاکی شد..القصه ی این روزا:روز نیمه شعبان کلی شربت و شیرینی خوردیم از این ور و انور. رفتیم حسینه محل مامانم اینا مولودی داشتن خیلی خوب بود اما وسطاش حسین گریه کردو اذیت و اصلا نفهمیدم چی شد خوابش میومد بچم..
به لطف خدا داره روزا تند تند میگذره و حسین کوچولوی من بزرگتر میشه..خیلی شیرینی و خوردنی شده..خیلی حرکات بامزه و اداهای بامزه و صداهای جورواجور از خودش در میاره..هنو دنودن نداره..چهار دست و پام نمیره..فقط زور میزنه خودشو میگیره به این ور و انور و نیم خیز میشه..اگه ما ی ذره فقط ی ذره کمکش کنیم خیلی راحت بلندم میشه..
عاشق بیرون رفتن و ددره..ماشاالله غذا هم خوب میخوره اما چندروزه دیگه میلی ب سوپ نداره و نمیخوره.. امروز براش املت نی نی گونه درست کردم..دوست داشت و خورد..عاشق موزه..خیلی دوست داره خوب میخوره..اما امان از وزن گیریش اصلا خوب نیس.. واین منو اذیت و ناراحت میکنه..
گاهی وقتی باهاش "بای بای "کنی "بابای "هم میکنه..دست زدنش مدل خاص دار و میزنه رو پاش یا ی چیزی که جلو دستش باشه..
عاشق حموم و آب بازی کردنه..
روز ولادت امام حسین(ع) مامانم ب یمن اسم مبارک پسرم "حسین" بهش پول نقد عیدی داد..بابت لطفای همیشه ات ممنون مامانم..
شیدا جونم با کامنتش منو ذوق زده کرد..ممنون عزیزم
حسین منم کلی هوادار داره و هرکی میبیندش عاشقش میشه..کلی همه دوسش دارن و بیادشن..
5خرداد هم دختر عمه حسین بدنیا اومد..سارینا کوچولو..
امشبم که تیم ملی بازی داره..ان شاالله که نتیجه خوبی بگیره هم در این بازی هم در بازی های بعدیش.. به امید خدا..
راسی نی نی وبلاگ خیلی پیشرفت کرده ها..حالا ببینم چجوری میشه عکس گذاشت..راسی نتونستم با مطالب دوستان کار کنم یادم بدین چجوریه..آدرساتونو توش کپی میکنم اما هیچی نمیشه..
فعلا همینا باشه تا بعد
ادامه مطلب لدفا:
عکسای 7 و 8 ماهگی گل پسر..
حسین توو بغل خاله اش..آخی موش موشی من...
پسمل هندونه خور که نه پوست هندونه خور من...
مامانم که بفکر نیس..بزار ی دونه پوشک بردارم خودمو عوض کنم..
فدای نگاه کردنت بشم مامان.....
پری ناز..دختر دوست عزیزم زهرا..تو ی روز قشنگ بهاری مهمونمون بودن..دو هفته از حسین کوچیکتره..
چه تفاهمیییییییییییی..
شیر خوردن به سبک حسین..
آخ جون دوباره اومدیم حموم..
اخرای اردی بهشت..جشنواره//آشی که رفتیم..بی نهایت باد می اومدو خیلییییییییییییییی سرد بود..عکس گویای همه چیزه
پسر ناز مامان
دست گل خاله و پسری..ماست مالیش کرده به قول خودش..منزل بهم ریخته مارا به بزرگی خودتون ببخشین
پیدا کنین گلمو..چه تمیز و مرتب نشسته..
23..خرداد..روز نیمه شعبان..دقیقا 8 ماهگی پسری..ورود ب ماه نهم زندگی
شیطون چیکار میکنی..؟
فعلا همینا باشه تا بعد..کلی عکس از گوشی و دوربین خواهرم دارم که باید بزارم و هی تنبلیم میاد..اون عکسا با کیفیت ترن..
دوستتون داریم..بای